ارک نوین

مکتب خداحکمان و خداحکمان آل عبا (ع)

مکتب خداحکمان و خداحکمان آل عبا (ع)

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۳۰

 

مسائلی که توضیحات آن بر اساس خط مشی مفاهیم و تعاریف ذکر شده دنبال میگردد :

 

 

 

·         ( س ) تفکر  و ( ق ) های فکری 

·         ( س ) تفکر و اینرسی آن 

·         شبکه تفکر و انرژی آن

·         نژادهای انسانی و تفکر یا ذره ای کردن منطق

·         هم ارزی ( ا لم ، لذت )  -  (جاذبه ، دافعه )  -    (1 ، 0)  ؛  -  :   هم ارزی آقازاده ( آنتروپیک هایزنبرگی )

·         بحث قدرتمند آنتروپی و تشکیل ساختار به عنوان تعادل بین آنتروپی مثبت و منفی

·         گشتالت و انرژی آن 

·         بحث مکانیسم های انتقال در موجودات زنده

·         ادراک به عنوان تغییرات انرژی در مکا نیسم های انتقال

·         شناخت انسان و تمام وجود وی و سازمان های  اجتماعی متاثر از وجودش

·         تغییرات مکا نیسم های انتقال در انسان و نقش مهم جنسیت در جوامع صنعتی

·         تغییرات مکانیسم های انتقال و فرمان در انسان و نقش احزاب دراجتماع  و سیستم های دموکراتیک 

·         قضیه گودل و تحولات سیستم ها و سازمان های اجتماعی ( عوامل مو ثر در انقلابات و آشوبهای اجتماعی )

·         نظام فئودالی و انقلابات ایدئولوژیک در سیستم های منزوی شده در حال تبدیل به غیر منزوی (نظام  فئودالی و انقلاب ایران )

·         موقعیت های اجتماعی در سازمان های اجتماعی

·         مدیریت های ایدئولوژیک و هدایت اجتماع

·         عوامل و ملزومات تشکیل هر سازمان (مثل افکار )

·         تعیین وشرایط تحمیل اخلاق نظری به عنوان (  ق س ) با انرژی  مشخص توسط اخلاق عملی

·         اخلاق و مباحث وارد در سیاست

·         توزیع اخلاقی جوامع و هم ارزی آقازاده ( آنتروپیک هایزنبرگی ) و نمودارهای مربوط به آنها

·         جبر و اختیار

·         قضیه گودل ، سیئه در سیئات ا لمقربین ، هم ارزی آ نتروپیک هایزنبرگی ، میوه ممنوعه و تکامل انسانی   

·         قضیه گودل و تحریف دین

·         فرهنگ و فرقه های مذهبی وبرداشت مذهبی هر قوم  ( ورود ژرمنها به مسیحیت )

·         حد تحمل وظرفیت دینی ، ظرفیت فیزیکی و بحث میزان مقاومت کششی ماده و بافتهای بدن ( حد تحمل برای قوانین توسط انسان )

·         دین وسیاست و هم ارزی آقازاده ( آنتروپیک هایزنبرگی )

·         دو جنسی بودن  انسان و رابطه مطلق آن با  دو جنسی بودن نیروهای الکتریکی  .

·         رابطه بین ابعاد انسان و برد نیروهای ا لکتریکی ( انسان در محدوده ای آفریده شده است که نیروهای موثر بر آن نیروهای الکتریکی باشد )

·         رابطه بین برد  نیروهای الکتریکی و برد احساسی وادراکی انسان

·         جهان وطنی و محدودیتهای  فضا ،آنتروپی ، زمان و تناقض این مفهوم با خطای  هایزنبرگی  -  گودلی   

·         سیاست و عدم بستگی مسیر همانند عدم بستگی به مسیردر  انجام کار توسط حرکت یک نیروی ثابت در میدان جاذبه ( نظر به هم ارزی ( من ) و  نیروی جاذبه از نظر ثبات و دوام در محیط موثر خویش )

·         تصمیم گیری سیاسی بر اساس انرژی شبــکه و هر  ( ق س )  و ســــازمان متناسب ومتعادل با انرژی مجموع ( مسیر تصمیم گیری سیاسی که به هر سیستم یا سازمان یک انرژی خاص می توان با توجه به مسیر نسبت داد.  

 

 

 

 

 

( س )  تفکر  و ( ق ) های فکری

 

 

طبق یک قانون کلی مغز را نیز می توان سیستم تعریف نمود . ازاصطلاحات  (  ق -  س ) جهت تشریح موضوع مورد  نظریعنی تفکر در مغز استفاده خواهیم کرد . در تفکر ، فرد با توجه به هدف خاص خویش پارامترهای منطقی را کنار هم می چیند تا یک فرآیند پیوسته منطقی را از ابتدا تا انتها طی نموده و به هدف مورد نظر خویش برسد . در محدوده مسائل انسانی مسائل اخلاقی به همراه موانع غیر منطقی نیز در مسیر تفکر ظاهر میگردد ولی درنهایت موانع منطقی جای آنها را خواهد گرفت . سیستم تفکری را می توان همچون ( ق  س ) درنظرگرفت که تفکر چون یک ( س ) بر عوامل منطقی قرار گرفته قرار گرفته و بر آنها عبور می نماید . که مجموعه عوامل منطقی را نیز میتوان ( ق ) درنظر گرفت. بحث ( س ) تفکرمشابه  حرکت دیالکتیکی تفکر درآثار دکارت می باشد و هر دوی این تفاسیر تفکر رابه شکل یک موجود فیزیکی معرفی می کند .   

 

 

( س ) تفکر  و  اینرسی آن

 

همان طور که گفته شد تفکر را می توان چون (  س ) ای در حرکت دید . تجربیات نگارنده در زمینه تمرکز روی مبحث تفکر اینرا می رساند که یک تفکر در حال حرکت به سوی نقطه ای خاص را ( با در نظر گرفتن سیستم فکری ) براحتی نمی توان متوقف یا تغییر مسیر داد . اینرا با توجه به فیزیک حرکت اینگونه می توان طبقه بندی کرد که این ناشی از مقاومت در مقابل تغییر مومنتم وناشی از اینرسی ( س ) تفکر است . و درنتیجه  دراین تفسیر تفکر بصورت موجودی  با مشخصات فیزیکی تبدیل میگردد. و این مدل مناسبی برای تحقیق روی برخی از فرآیند فکری چون خودمحوری تفکر کــودک در سنین خاص و علت عدم تمایل انسان به تغییر سریع افکاری وافکاری فعالی که در حال هدایت اعمال است می تواند باشد.

تغییر مسیر ( س ) تفکر در یک  ( ق ) فکری  همانطور که بعدا هم به آن اشاره خواهد شد وابسته به سرعت و نحوه برخورد  ( س ) ای موسوم به ( س ) قیاس خواهد داشت ، زیرا حرکت ( س ) تفکر بصورت استقرایی در( ق )تفکر خواهد بود که از یک مبنا شروع شده و به سوی نقطه ای خاص در حال حرکت است . تغییر این مسیر خارج از ( ق )حرکتی تعریف شده به    ( ق ) های دیگر مستلزم برخورد قوی این ( س ) یعنی ( س ) قیاس خواهد بود .

آشکارسازی این ( س ) برای کسانیکه از تشابه سازی کشف فرآیند ها  لذت می برند در سیکلوترونی با حد انرژی بحرانی آشکار شد و انرژی درونی این سیکلوترون به حدی رسید که ( س ) تفکر در آن به حد آشکارسازی رسید . این سیکلوترون طبیعی جز یک مغز در حال انفجار نبوده است .

 

 
 

شبکه تفکر و انرژی آن

 

همانطور که می دانیم ،  هر تغییر و تحولی با تغییرات انرژی همراه است . برای هر نظمی انرژی پایداری و هر تحول به    بی نظمی با تغییرات انرژی همراه خواهد بود . هر شبکه و سازمان دارای انرژی خاصی است که حاصل چینش اجزای آن کنار یکدیگر می باشد . تشکیل هر سازمان ، ساختار ، شبکه ، سیستم و در نهایت  ( ق ـ س ) طبق قانون آنتروپی اگر نیاز به صرف انرژی داشته باشد در مقیاس ومحدوده انسانی و فرآیندهای مربوط به او از بین رفتن آن هم به انرژی نیاز دارد ، زیرا حکم تشکیل یا عدم تشکیل این شبکه تنها اراده انسانی است نه نیروهای موجود در طبیعت . دراین نگرش تفکر به دلیل وجود نظم آن دارای انرژی پایداری می باشد .

سیاست و مدیریت جامعه  در  بحث افکار در اینجا تفسیر بهتری می یابد و اهمیت تبلیغات و افکار عمومی روشنتر     می گردد . در این نگرش مدیریت جامعه یعنی مدیریت انرژی در تمام ابعاد آن حتی مدیریت شبکه افکار چون هر شبکه و نظم فکری دارای انرژی خاص خود است و تحول هر شبکه فکری با قوانین انرژی صورت می پذیرد در نتیجه کنترل افکار وهدایت آنها در جهت سردمداران نظام دارای اهمیتی خاص است واز طرفی بایستی توجه داشته باشیم که اعمال افراد در هر اجتماع تقویت شده و فرمان یافته از همین شبکه است . تغییرات نا خواسته خلاف اهداف دولتها بر اساس آزادی و دموکراسی برای دولی که از نظر سیاسی دارای ثبات لازم نیستند واز طرفی آزادی و دموکراسی در این بخش دارای مفهوم خاصی است موجب میگردد تا دولتها به محدودیت در انتقال افکار ، سانسور اخبار ، یک سویه کردن و وارونه جلوه دادن حقایق دست زنند تا افکار عمومی را در جهت اهداف خویش هدایت کنند در غیر این صورت کنترل اعمال انسان ها که مسیر خویش را از افکار خویش می گیرند بس مشکل خواهد بود . در نتیجه کنترل افکار بسیار مهم خواهد بود و انزوای سیستم اجتماعی از نظر افکار واخبار هدایت کننده آنها مهم خواهد بود .

 

 

نژادهای انسانی و تفکر : (ذره ای کردن منطق )

 

طبق قضیه گودل تغییرات هر سیستم به حکم تغییرات محیط آن خواهد بود . اگر وضعیتی خاص از محیط به صورت مستمر و مداوم بر سیستم زنده اثر کند سیستم نسبت به آن سازگار خواهد شد یعنی وجود دائمی هر عامل خارجی سیستم را نسبت به همان عامل سازگار و مقاوم میکند . در سیستم های زنده القای هر عامل خارجی با شدتی به اندازه کافی و مداوم موجب تشکیل سازمان تعادلی پایدار در مقابل این عامل خواهد شد که با حذف این عامل محیطی سازمان تعادلی به حیات خود ادامه خواهد داد و زمان اضمحلال آن با زمان تشکیل آن ارتباط مستقیم دارد .

اگر چنانچه دو سازمان یکسان از نظر ساختار مثلا انسان در محیط های متفاوت قرار بگیرند ، محیط به قطع تاثیر خویش را بر طرز رفتار آنها خواهد گذارد . هر چه شرایط سخت تر باشد انسانی که در این شرایط قرار میگیرد نسبت به انسانی که در شرایط معتدل تری قرار دارد در کنش نسبت به یک موضوع خاص  وا کنش قویتری را نشان خواهد داد . در حقیقت موضوع محیط زندگی و تاثیر آن بحثی را به نام نزادهای انسانی می گشاید . یعنی بحث نژاد جز بحث جوا معی از انسان هایی که در شرایط متفاوت محیطی نسبت به یکدیگر قرار گرفته و زندگی نموده اند ،  نمی باشد . مسلما وا کنش و رفتارافراد اجتماع از نژاد های متفاوت  از نظر شدت و حدت آن درمواجهه هر کنش  خارجی در مقایسه با یکدیگر از نظر آماری و رفتار شناسی اجتماعی یکسان نخواهد بود . این بحث بیشتر هنگامی نمود خود را خواهد داشت که بحرانی ترین حالت آن یعنی افرادی که در مثلا مناطق سردسیری یا گرمسیری و افرادی که در مناطق معتدل زندگی میکنند را با یکدیگر مقایسه کنیم . اگر شرایط را اصطلاحا به شرایط سخت و متعادل ( نرم ) تقسیم بندی کنیم بدین ترتیب جهت مطابقت ، نژادها را نیز میتوانیم به این شکل به نژادهای سخت ومتعادل ( نرم ) جهت مطابقت ، طبقه بندی نمائیم . قانون دراجتماعی تشکیل شده از هر کدام این نژادها تحت تاثیر ساختار نژادی آن خواهد بود ، یعنی فرم نژادی در رفتار انسان ها و از آنجا در قوانین تاثیر خود را خواهد گذاشت و با مقوله های دیگر، فرهنگ و دین ، قوانین اجتماعی مربوط به همان اجتماع ساخته خواهد شد . انعطاف در قوانین اجتماعی  به قطع ازخصوصیات نژادی متاثر خواهد بود  و این موضوع نیز به نحوه تفکر این نژادها وابسته خواهد بود . یعنی قوانین اجتماعی توسط شیوه تفکر این نژادها بنیان نهاده و هدایت می گردد . حال می خواهیم با توجه به  تعاریف و اصطلاحات ( ق ـ س ) نحوه  تفکر این نژادها را در برخورد با مسائل برسی کنیم .

دو طرز تفکر مختلف  را می توانیم تعریف نمائیم که عبارتند از طرز تفکر استقرائی و طرز تفکر قیاسی . برخورد نژادهای مختلف با مسائل با توجه به نحوه تحول استقرا به قیاس متفاوت خواهد بود . طرز تفکر استقرایی نشانگر یک طرز تفکر قانونی و مطلق وکاملا براساس اصول میباشد در عین حال طرز تفکر قیاسی از این قائده مستثنی و قانون بندی خاصی برای آن وجود ندارد وبر اساس یک سری تجربیات نا قانونمند صرف می باشد . تفکر در نژادها متاثر از هر دوی این طرز بیان شده خواهد بود .  در قوانین هراجتماعی استقرا بصورت قوانین نگاشته شده و قیاس بصورت تبصره درکنار قوانین خود را نشان خواهد داد .  تحول قانون جامع به تبصره آن همچون تحول  استقرا به قیاس در تفکر خواهد بود . درنژادهای سخت معمولا تبصره در قوانین که اجرای قوانین را خدشه دار می کند نقش کمتری در قوانین خواهد داشت . اجرای تبصره در قوانین را یعنی تحول قانون به تبصره آنرا در بحث تفکر به شکل تحول استقرا به قیاس تشریح خواهیم کرد . در حقیقت تحول استقرا به قیاس  محصول تفکر مثبت و طرز تفکر استقرائی لازمه جامعیت  برای اجرای قوانین و حافظ اجتماع خواهد بود . زیرا آنجائیکه ضرر اجرای قوانین از سود آن بیشتر باشد تبصره قوانین می تواند اجتماع را از ضررهایی که می تواند متوجه آن باشد حفظ  کند.

     حال با استفاده از اصطلاحات ، مفاهیم و تعاریف ( ق ـ س ) جهت تفسیر این موضوع یاری خواهیم گرفت . طبق تحلیل های قبل اگر تفکر را ( س ) ای  فرض کنیم که در درون ( ق )های  تفکر در حال حرکت است آ نگاه در خواهیم یافت که  هدایت ( س ) تفکر و ماندگاری آن در این ( ق )ها طبق تعاریف بخش   مقاله  ( ق ـ س )  وابسته به میزان تحرک این ( س ) و  میزان تراکم و قوت اصطلاحی ( ق ) های تفکر خواهد  بود  ( چینش اجزا ( ق ) های تفکر و حد صلبیت پایداری این اجزا در مقابل تحرک ( س ) تفکر ) . هر قدر شرایط محیطی سخت تر باشد این ( ق )ها قویتر خواهد بود و تحول استقرا به قیاس مشکل تر . ( در وجود و حضور  شریط یکسان در مقایسه ) . در حقیقت به نتایج ذیل خواهیم رسید :

در حقیقت :

        

 

شبیه سازی این فرآیند در ذیل نمایش داده شده است : 

 

 

طبق شکل نشان داده شده  ( س ) تفکر از  ق  استقرائی می گریزد و فرم ( ق ) استقرائی تحت تاثیر ( س ) تفکر و( س ) قیاس  و ( من ) در حال تغییر است .  حد و تحرک گریز( س ) تفکر از( ق ) استقرائی بستگی به حد و تحرک ( س ) قیاس  و تراکم و قوت ( ق ) استقرائی خواهد داشت . و از اینجا کنش رفتاری نژادهای مختلف به محک زده می شود  چون این کنش به عوامل ذکر شده وابسته خواهد بود . در اینجا به نکته ای دیگر اشاره می گردد و آن ایـنکه  پیچیدگی این( ق )ها  وابسته به کنش بین ( س ) تفکر واین ( ق ) ها ( با حضور( س ) قیاس  و  ( من ) ) خواهد بود .

 

 

 

هم ارزی  ( الم ، لذت )  -   (جاذبه ، دافعه )  - (0، 1)

 

طبق توضیحات قبل یکی از خصوصیات( من ) عبارت است از حفظ  سیستم یا( ق_س ) از فروپاشی و اضمحلال به عبارتی می توان به آن خصوصیات نظم بخشی نسبت داد و حفظ این نظم یکی لز وظایف ( من ) است .

سیستم های به سوی بی نظمی آنتروپی مثبت و سیستم های به سوی نظم آ نتروپی منفی خواهند داشت . وجود ( من ) سیستم را بسوی نظم یعنی وجود ( من ) سبب ایجاد سیستمی با آنتروپی منفی و عدم وجود آن سبب ایجاد سیستمی با آنتروپی مثبت خواهد شد . حتی نیروهای بین مولکولی را در نظر نگیریم ( من ) چیزهایی غیر همسان  که هیچگونه تناسب و سنخیتی با هم ندارند را می تواند کنار هم گرد آورده و به آنها نظم دهد (مولکولهای حیات ) .

در جمادات و طبیعت بدلیل وجود نیروهای بین مولکولی نظم پذیری و آنتروپی منفی وجود خواهد داشت که تعادل کلی بین نیروهای دافعه و جاذبه( نظر به نمودارهای مربوطه در مبحث نیرو و فاصله در متالورژی) در حالت کلی خواهد بود . در مقایسه ما تعادل جزئی بین نیروهای الم و نیروهای لذت را نیز خواهیم داشت نتیجتا در بحث نظم پذیری یک نوع هم ارزی به شکل  ( الم ، لذت )  _  ( جاذبه ، دافعه ) خواهیم داشت . این هم ارزی اگر جو حاکم بر بحث های علیت در اوایل قرن بیستم مور نظر باشد با همان دقت قابل پذیرش کامل است . با توجه به توضیحات داده شده ، میتوان هــم ارزی ذکــر شده را هــــم ارزی آنتروپیک ـ هایزنبرگی نامید . 

 

مکانیسم انتقال و تغییرات آن

 

مکانیسم انتقال بحث وسیعی را در بحث های موجود می گشاید ، مکانیسم انتقال تمام آن چیزی است که تمام کنش را از این طریق به قوه ادراک می رساند . مکانیسم انتقال می تواند از مکانیسم انتقال صلب  تا نرم به طور نسبی تغییر پیدا کند . مکانیسم انتقال صلب در ابعاد انسانی و موجودات زنده بصورت  قوای حسی تقسیم بندی گردد و در همین بحث مکانیسم اانتقال نرم در محدوده بشری و موجودات ذی شعور بصورت عناصر غیر قیزیکی ( در ظاهر ) در فرایند های فکری ظهور می کند که با بحث ( س ) تفکر این عناصر غیرل فیزیکی به عناصر فیزیکی در حال کنش مبدل مگردد .

 مکانیسم انتقال به دو صورت حامل و عامل ادراک است ، یکی بصورت انتقال  ( س ) کنش و دیگر تغییرات آن در اثر عامل خارجی . در بحث تغییرات مسلما منظورتغییرات انرژی در مکانیسم های انتقال خواهد بود زیرا هیچ تغییری بدون تغییرات انرژی انجام نمی گیرد . هر قدر این تغییرات بالاتر باشد و پتانسیل و انرژی مــکانیسم انتقال بالاتر باشد ، تغییرات انرژی بالاتر در نتیجه ادراک قویتر و واکنش یا کنش فرمان یا ( س ) فرمان قوی تر خواهد بود . کیفیت و انرژی  ( س ) کنش در برخورد به محل ادراک  یا ( من ) وابسته  به نحوه تاثیرگذاری این عنصر یعنی ( س )از طریق مکانیسم انتقال می باشد .

تحول کیفی مکانیسم انتقال نرم با سرعت بالاتری نسبت به مکانیسم سخت انجام می گیرد . این تحول تحت تاثیر محیط وبر اساس قضیه گودل انجام می گیرد . عامل انتقال شرایط محیطی در تغییر کیفی همان  س  خواهد بود که به( ق ) یا مکانیسم های انتقال جهت تغییر ضربات متوالی وارد می سازد . بحث مکانیسم انتقال بحث وسیعی است مکانیسم انتقال می تواند بخشی از موجود زنده باشد یا نباشد و در حالت کلی تمام جهان می تواند مکانیسم انتقال باشد بسته به اینکه سیاله کنش از کجا در حال انتقال به سوی مکانیسم انتقال زنده است . در اینجا موضوعیت بحث نیوتن و متآخرین در تعیین حوادث جهان با داشتن تمام پارامترها بدلیل وجود موجودات زنده مورد تردید واقع می گردد . زیرا  من  عنصری  غیر جبری و غیر قابل پیش بینی در مجموعه أی کلا قابل پیش بینی است که به مجموعه خصلت غیر جبری و غیر قابل پیش بینی     می دهد .

از این بحث به این نتیجه می رسیم که  ادراک حاصل تغییرات انرژی در مکانیسم های انتقال است . این مورد از نظر بحث انرژی مشابه با تحول انرژی شبکه در بحث تحول ترموفیزیکی بلورها می باشد . در حالت کلی هر شبکه ، سازمان دارای انرژی خاصی حاصل چینش اجزای آن کنار یکدیگر می باشد و مکانیسم انتقال و تحول آن از این قاعده مستثنا نیست .

 

 

 

 

تغییرات مکانیسم انتقال و رابطه آن با ادراک

 

هر مکانیسم انتقالی دارای نظم خاصی است که شرایط انتقال کنش را به ( من ) فراهم می کند . اگر کنش را به صورت یک   ( س )  یا حامل کنش را یک ( س ) فرض کنیم در این صورت این ( س ) از ( ق ) یا مکانیسم های انتقال مختلفی می تواند عبور نماید . مکانیسم های انتقال می توانند به دو دسته  الم زا و لذت زا تقسیم بندی شوند . ( س ) کنش هنگام عبور از هر یک از این مکانیسم های انتقال از پیش ساخته شده از نظر کیفی تحت تاثیر این مکانیسم هاتغییر می نماید و به یک عنصر الم زا یا لذت زا تبدیل میگردد ودرنهایت بصورت یک اصل تردید ناپذیر به صورتی ناشناخته درهر حال واقعی به( من ) برخورد میکند وپس از آن ( من ) ، ( س ) کنش را به مکانیسم فرمان مناسبی هدایت می کند که فرمان صادر می گردد .  حال فرض کنید ( من ) ( س ) کنش را نتواند به مکانیسم فرمان مناسبی هدایت کند در این صورت یک نوع تراکم فوق العاده شدید و فشار الم زا ی فوق العاده بر ( من )وارد می گردد دراین حال تغییرات ناگهانی مکانیسم انتقال وتغییرات انرژی ناشی از آن بصورت ( الم و لذت ) ظاهر می گردد وراه ( س ) کنش را با توجه به برخورد مناسب آن با  ( من ) به مکانیسم فرمان باز می کند وفرمان صادر می گردد . این مسئله را به شکل دیگری که عبارت از حالت تعادل میان مکانیسم انتقال ومکانیسم فرمان است نیز می توان بررسی کرد که همان حالت بلاتکلیفی و عدم تصمیم می باشد .

مکانیسم انتقال هر آنچه در پیرامون و درون آن که در مسیر  کنش  با ( من ) می باشد ، خواهد بود . البته ناگزیر محل وابتدای ارسال کنش بایستی معین باشد واین درنهایت به مرز بندی و در نظر گرفتن محدوده سیستم خواهد انجامید .

 

 

 

مکانیسم انتقال ثابت به مکانیسم انتقال صفر واز آن به مکانیسم انتقال الم زا تحویل پیدا می کند

 

تجربه نشان می دهد که وضعیت ثابت برای انسان ناگوار است .یکی از علتهای این مسئله از ناهماهنگی انسان با محیط پیرامون آن خود  ناشی می گردد . درهرصورت وبه هر علت وضعیت ثابت که ثبوت در مکانیسم انتقال را موجب می گردد به مکانیسم انتقال صفر یعنی مکانیسمی که ( س ) کنش بدون تغییر کیفی  به هیچ یک از عناصر الم زا یا لذت زا  به  ( من ) برخورد می نماید تبدیل می گردد . از طرفی ادامه این وضع چون اختلال در فرآیند تطبیق با محیط را بر اساس مکتب گشتالت موجب خواهد شد نتیجتا به یک عنصر الم زا تبدیل خواهد شد و فرد ،اجتماع در صدد خروج از وضعیت موجود خواهند بود . سنت گرائی شدید ، عدم تمایل به اصلاحات در شخص ثالث یا قوانین اجتماعی و  به توضیحات فوق ارتباط پیدا می کند . در این صورت هر چه قابلیت تغییرات بیشتر باشد وهر چه مکانیسم های انتقال در فرد متنوع تر و قوانین انعطاف پذیر دراجتماع وجود داشته باشد ، اجتماع را از فرو پاشی و یک انقلاب نا خرسند و آشوب حفظ خواهد کرد . کشورها با سیستم چند حزبی و دموکراتیک همواره نظم اجتماعی را از خطر یک انقلاب و دگرگونی خطرناک و آشوب حفظ خواهد کرد ، زیرا در حالت کلی همواره با تغییرات محیط و شرایط جدید پیرامونی و تغییر در کشورهای مجاور بایستی شرایط داخلی کشور نیز تغییر نماید تا تعادل حفظ گردد .

پس نتیجتا مکانیسم انتقال ثابت بدلیل تغییر شرایط محیطی ابتدا به مکانیسم انتقال صفر و سپس به مکانیسم انتقال الم زا  تحویل پیدا می کند . پس انعطاف پذیری اصل مهم در سیستم های زنده می باشد آنهائیکه از وجود( من ) یا  ( الم و لذت ) بهره   می برند . این همان اصلی است که می گوید می بایستی با توجه به شرایط خلقت بدن موجودات زنده از  ئیدرو کربن به قطع ساخته می شد زیرا ترکیبات متنوع کربن و ئیدروژن چنین شرایطی را فراهم می کند . ( انعطاف و تطابق با شرایط محیطی )

 

 

 

تحول سازمانهای اجتماعی یا انقلابات

 

تجربه ثابت کرده است که معمولا تحمیل از سوی سازمان بزرگتر به سازمان کوچکتر اعمال می گردد . یعنی هر قدر توان یک سازمان بیشتر باشد از نظر ظاهری و دید انسانی و عام تاثیر مطلق از سوی او خواهد بود . چون یک گرایش به هندسه سازمان و تغییرات آن  از طرفی یک  نوع  ظاهربینی و تبلیغ در سازمان ها و انقلابات رخ می نماید معمولا تغییرات را وابسته به گروه یا سازمان بزرگتر منتسب می کنند و تاثیر سازمان کوچکتر یا مغلوب نا دیده انگاشته می شود . معمولا دو نوع تغییرات و دو روش تغییرات سازمانها  ، انقلابات وتغییرات اجتماعی وجود خواهد داشت که توسط سازمان اجتماعی یا قدرت مطلقه به سازمان ضعیف تر می گردد :

 

    ·     تحمیل مستقیم وتهاجم خارجی بصورت رویارویی مستقیم یعنی یک سازمان اجتماعی قویتر به یک سازمان اجتماعی ضعیفتر سیستم خود را تحمیل می کند . یا یک قدرت خارجی قوی سازمان یک قدرت کوچکتر را به هم ریخته و آنرا به خود الصاق می کند .

 

        ·          تقویت سازمان متضاد داخلی در جهت هدف برتر خارجی یا سازمان قدرتمند خارجی

 

دو عامل بالا نشان می دهد که معمولا یا بطور مطلق قدرت ضعیف تر در دنیایی که فیزیک اساس قوانین آنرا تشکیل  می دهد  نمی تواند بی کمک قدرت متضاد دولت موجود ، قدرت خویش را تحمیل کند وسیستمی منطیق با ایدئولوژی خویش ایجاد کند . تمام تحولات اجتماعی از اصول ذکر شده پیروی می کند .

انقلابات سراسر تاریخ همواره از عامل خارجی بهره می برده است انقلابات پیامبران با پشتوانه خدای تعالی وانقلابات اجتماعی از پشتوانه یک قدرت خارجی بهره می برده زیرا طبق قضیه گودل هیچ سیستمی از درون خود متحول نمی گردد. لذا برای روشن شدن اذهان و تصورات افرادی که در برخی کشورها که می پندارند انقلاباتشان با نیروی مردمی صورت پذیرفته با گفته صریح امام خمینی باطل است .

 

 

 

 

 

انسان ، نیازهای او ، اجتماع و احزاب

 

وضعیت یک اجتماع در حالت کلی همچون یک انسان تغییر می کند ، خواست ها و نیازهای وی چون خواست ها و نیاز های یک انسان ولی نه به اندازه سرعت تغییرات یک انسان در حال تغییر است . گاها میل سیستم اجتماعی به افراط بسوی یک مسئله افراد اجتماعی را به نوعی به تقابل به آن جهت می دهد و همچون تغییرات مکا نیزمهای انتقال سیستم اجتماعی را به نوعی برای فراهم نمودن و داشتن یک نوع مکانیزم تعادلی که درسیستم های اجتماعی دموکراتیک احزاب می باشد جهت می دهد . یعنی مجموعه امیال جامعه فشاری دراجتماع ایجاد می کند که وجود مکانیزم وسیستمی که بتواند این فشار را جوابگو باشد را ایجاب می کند . در نتیجه سیستم اجتماعی کاملا چون بدن یک انسان عمل می کند وتعادل آن چون تعادل قوای یک انسان است و وجود احزاب به همین دلیل مورد نیاز هر جامعه است زیرا سازمان گرایی یا ارگانیزه بودن بطور مشخص در وجود انسان تعریف شده است در نتیجه در جامعه نیز بایستی بطور مشخص تعریف گردد .

 

سیکل ، گشتالت ، استحکام کششی و ظرفیت

 

بادر نظر گرفتن تحلیل های گذشته این مسئله مطرح می گردد که با چه انرژی گودلیک می توان سیکل یا گشتالت را درید .در حقیقت شرط اینکه بتوان سیستم را با نقطه ای گودلیک خارج از سیستم به حرکت وا داشت چیست ؟ که دراینجا به استحکام ووابستگی اجزای مجاور یک سیکل یا سیستم خواهد وابسته خواهد بود .

یک اندیشه نو دریک جامعه سنت گرای افراطی به سختی می تواند نفوذ کرده و سیستم آنرا تغییر دهد تا یک سیستم منطقی ومتعادل از نظرفکری واین را می توان کاملا به نژاد نیز ربط داد . یک فکر نو برای نژادهای سخت تا حدی زیادی عدم پذیرش آن بیشتر است تا برای نژادهای متعادل و در اینجا به بحث ظرفیت نیز نزدیک می شویم ،ظرفیت نشانگر میزان استحکام و وابستگی  اجزای مجاور است . از آنجائیکه در جهان فیزیکی زندگی میکنیم نتیجتا می توان اینرا به استحکام کششی مربوط دانست که منتج نیروهای بین مولکولی است . ظرفیت متا فیزیکی به نحوی به ظرفیت فیزیکی با هم ارزی  آنتروپیک ـ هایزنبرگی  گره خورده است اگر معنویت را متا فیزیک تصور کنیم .

 

 

قضیه گودل ، سیئه درسیئات المقربین ، میوه ممنوعه ، هم ارزی آقازاده( آنتروپیک ـ هایزنبرگی) و تکامل انسانی

 

دیده شد که تغییرات درهر سیستم یا سازمان مطابق با قضیه گودل از خارج سیستم اعمال می گردد . این تغییرات همراه با تغییرات انرژی در سیستم انسانی است . سیستم انسانی مشخصه های غیر فیزیکی را هم شامل است که توسط هم ارزی  آقازاده (آنتروپیک ـ هایزنبرگی) به مشخصه های فیزیکی متصل می گردد . همانطور که قبلا دیده شد سیئه حتی برای پیامبر در حد سیئات المقربین اتفاق می افتاد و این با شبکه و ( س ) تفکر به قطع با تغییرات انرژی است و از طرفی  ادراک نا خواسته به صورت  الم و لذت در پیامبر نیز اتفاق می افتاده است که به سبب آن وی هر لحظه توبه می فرمودند . یعنی تغییرات انرژی به همراه قضیه گودل از خارج سیستم موجب تغییرات در هر سیستم و بالاخص انسان می گردد و این به تکامل قابل تحویل است یعنی تکامل اشاره به تغییر وضع سیستم دارد که اتفاق می افتد . با مراجعه به آیات شریفه و موضوع میوه ممنوعه می بینیم که این میوه ممنوعه درموضوع آدم و حوا همان مهاجم به سیستم انسانی است یا سیئه درحال حمله به وضعیت سکون انسانی است ، یعنی خطا وسیئه یک مسئله ذاتی است ( زیرا در والاترین مرتبه یعنی پیامبر اکرم  نمود پیدا میکند ) و تکامل به قطع از آن نشات می گیرد . در نهایت خصلت کوانتمی سیئه در این بحث مشخص می گردد زیرا تغییرات انرژی و به تبع آن ادراک خصلت کوانتمی دارد .

 

 

 

 

n مسئله برای حل

 

    ·     نشان دهید سیاست برای هر سیستم اجتماعی لازم است زیرا دریک میدان نیروی ثابت انجام کار یک نقطه مادی به مسیر وابسته نیست و از آنجا  با جایگزین ( من )(EGO) به جای نیروی ثابت تغییرات مکانیزمهای انتقال را در موجودات زنده را نتیجه بگیرید .

    ·     ثابت کرده یا نشان دهید ، اگر جامعه صنعتی غیر از این باشد که مشاهده می کنیم پس چرا ییامبر اکرم با زبان خویش هرلحظه توبه میفرمودند درحالیکه هیچ گناهی نداشتند .

        ·          بر اساس اصل کمترین زمان ( فرما ـ  نیوتن ) ثابت کنید که جامعه صنعتی وجامعه ارتباطات نمی توانسته غیر از این باشد که مشاهده می کنیم.

        ·          رابطه بین ثبات جامعه صنعتی و جرم حجمی فولاد را بیان کنید و از آنجا اخلاق درجامعه صنعتی را نتیجه بگیرید .

        ·          نقش هم ارزی  (الم ـ لذت) (جاذبه ـ دافعه) را در تشابه دانه های فلز وشکل کشورها در یک نقشه  ذکر کنید.

 ( این هم ارزی موسوم به هم ارزی آقازاده ( آنتروپیک ـ هایزنبرگی) می باشد )

 

 
 

 

 

 

مقاله های مبتنی بر مفاهیم

 

موقعیت

 

 

موقعیت به چیزی اطلاق میگردد که به سبب قانون به هر شخصی تعلق می گیرد . موقعیت ممکن است وابسته به لیاقت باشد یا نباشد درحقیقت موقعیت حاصل دوفرآیند انتصابی و یا ذاتی است . استفاده از مزایای موقعیت به همین وسیله حاصل میگردد .  سو استفاده از موقعیت در خارج از قانون یا عدالت یا عقل تعریف می گردد . تا تغییری روی وضعیت سازمان و پایداری آن حاصل نگردد ، در موقعیت هم تغییر حاصل نمی گردد و قانون پایدار  ،  سازمان پایدار و موقعیت های پایدار را می سازد . هر تغییر به مرور زمان روی وضعیت تعادل سازمانها موجب تغییر سطح اختیارات موقعیتها می گردد و در طول تاریخ استفاده یا سوء استفاده از موقعیت به تناسب زمان از ابتدای تاریخ تغییر کرده و به حالت تعادلی خود نزدیک می گردد . همواره مدیریت های بالا دست یا ( ق ) ها ، ( س ) ها را به سبب سو استفاده احتمالی کنترل می کنند . در حالیکه خود را از این امر مبرا می دانند چون تئوری قدرت و اصل علمی ماکیاول اینرا برای آنها ترغیب کرده وبه صورت قانون در آورده که مدیریت های بالا دست از قوانینی که برای پایین دستی ها می سازنند مبری و در امان هستند . موقعیت همواره توسط لیاقت ساخته نمی شود بلکه یک نوع همکاری و هماهنگی بین انتصاب ارث مآبانه و توانایی ولیاقت شخص است ، بدون یکی ازاین دو موقعیت پایدار ســــاخته نمی شود . موقعیت در برگیرنده مزایایی است که ممکن است ربطی به میزان زحمتی که شخص برای آن می کشد نداشته باشد . در حقیقت مزایای موقعیت این است که در بر دارنده آن از میزان مزایایی استفاده می کند که ممکن است برای آن همچون دیگران زحمت نکشیده باشد و استفاده از آن تنها به قانون بر می گردد زیرا  قانون موقعیت را حفظ می کند و قانون را تعادل سازمان ها وتغییر موقعیت با تغییر سازمان ها و قضیه گودل همراه است . نوع موقعیت اخلاق و رفتار دارنده آنرا مشخص می کند ، عدم همآهنگی بین این دو موجب سقوط موقعیت می گردد و اخلاق تضمین کننده وسازنده موقعیت خواهد بود . نتیجتا اینها مکمل هم خواهد بود . نظر به پیچیدگی بحث با این کلمات محدود نمی توان حق مطلب را ادا کرد . آ خر مطلب اینکه موقعیت های اصلی در اجتماع محدود و به عنوان ستون هر اجتماع پایداری سازمان اجتماعی را تضمین می کند در غیر اینصورت فروپاشی سازمان را خواهیم داشت.

عدم دست یابی  برخی موقعیتها دلیل بر نا لیاقتی آنها نیست بلکه کاملا به حد پذیرش تشکیلاتی هر سازمان وابسته خواهــد بود . مـــزایای موقعیت مورد طمع افراد دیگر است بدین جهت نزاع بر سر موقعیت به همین دلیل شکل می گیرد وتنها با عدالت حقیقی است که می توان به تعادل حقیقی نا آشوبناک دست یافت . معمولا رسیدن به موقعیت نه برای هدایت آن است بلکه بخاطر مزایای آن است درصد کمی برای هدایت موقعیت میجنگند ومگر تکلیف بر آنها شده باشد . اعتراض نه بدلیل استفاده دارندگان موقعیت است بلکه بدلیل اختلاف فاحش بین مزایای این دو است . محرومان از موقعیت دارندگان آن را محکوم به سوء استفاده می کنند در حالیکه خود به آن موقعیت رسیدند درنگ را جایز نمی دانند ، ثانیا بی خبرند که در موقعیت کنونی خویش به چه میزان به نظر موقعیت پایینی خویش درحال سوء استفاده هستند . 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۵۳

تانری آدیله

 

تاملاتی در اصل علیت یا توسعه دیدگاه ذره ای در توصیف ساختار و سازمان

 

فهرست موضوعات

 

·         مقدمه

·         مفاهیم مقدماتی و تعاریف

·         تحلیل برخی مسائل موجود بر اساس خط مشی تعاریف 

·         چند مسئله

·         جملات مجرد بی تحلیل

 

 

مقدمه

  در این مقاله سعی بر توصیف نحوه تشکیل ساختارها و سازمانهای موجود بر اساس مفاهیم علیت و دیدگاه ذره ای میباشد  و نشان دادن اینکه چگونه این ساختارها بر اساس این مفاهیم قابل پایه ریزی است . در اینجا بر استفاده از دو مفهوم  قالب  یعنی هدایتگر و  سیال  یعنی هدایت شونده و دیدگاه فیزیکی سعی در بنای ساختارها در حالت کلی میباشد. این مقاله به صورتی دیگر در بر دارنده مفاهیم سیستم بطور کلی ولی با شکلی دیگر می باشد . در این صورتی دیگر  از مفاهیم سیستم ، سیستم به شکل ( ق ـ س ) بیان شده است که مکانیسم انتقال ، ساختار و سازمان همان مفاهیم سیستم ولی با فرم دیگر را در بر دارد . در ابتدا تعاریف مقدماتی ذکر شده است که توضیح برخی فرآیندها در این تعاریف جستجو میگردد و راه تحلیل این فرایندها را کم و بیش توسط این تغاریف می توان یافت . در ادامه برخی مسائل برای ارائه تفسیر بر اساس مفاهیم ارائه شده ذکر شده است . در حقیقت از این تعاریف برای تفسیر مفاهیم بیان شده  می توان یاری گرفت و خط مشی مفهومی را از آن استنتاج کرد  . علت نگاشتن (این مقاله برای کسانیکه به دنبال نفس وجودی نگاشتن آن میباشند) در مرحله اول جهت منظم کردن  نحوه تفکر نویسنده روی پدیده هاو ارتباط منطقی  آنها با یگدیگر بوده و در دنیایی که منطق تفکر و عمل زیر آماج حملات رفتار  سیاسی است .و در مرحله دوم برای کسانیکه بدنبال داوری های منطقی برای رفتار افراد ، اجتماع پیرامون خویش میباشند . 

البته این مقاله سیر تکمیلی خود را طی میکند(مطالب آن از سال 1371 در حال جمع آوری بوده است) و نویسنده به ناقص بودن آن اعتراف دارد(از کافی نبودن انسجام لازمه آن اطلاع کافی دارد) و سعی وافری نیز در منظم نمودن واصلاح حالت نامأنوسی آن  نشان داد ولی بدلایل مختلف از ارائه یک مجموعه اصولی ، منظم و کامل باز ماند در عین حال برای کسانیکه دستی در این مسائل دارند مطالب ذکر شده میتواند قابل تعقیب با استفاده از پیش دانسته  هایشان  باشد (اما به همین شکل آن دارای برخی تعاریف و مفاهیم و تفاسیر جدید میباشد). در هر صورت نویسنده به همین شکل مجبور به ارائه آن شده است تا اگر در گذر زمان از صحنه روزگار  محو گردید اثر او به عنوان یک تلاش فکری هر چند نا  چیز باقی بماند .

 

تا چه باشد و چه در نظر آید                   

 

                                                                                             هادی مصطفئ زاده

                                                                                                      1379    

 
 

مفاهیم مقدماتی و تعاریف

 

جهان هدفدار وجهان بی هدف دو فرضی است که در مورد بحث هدفداری جهان ابراز میگردد . هدفداری کل جهان اگر قابل تحقیق نباشد جهت داری اجزای آن قابل ردیابی و درک است . اگر جهت داری اجزای آن مورد توجه قرار گیرد هدفداری اجزای آن به صورت یک مسئله روانشناسانه گرایانه مربوط به انسان میتواند قابل توجه باشد. یعنی   جهت داری اجزای جهان وادراک انسانی مجموعا  به هدفداری اجزای آن تحویل پیدا میکند . حقیقتا درک هدفداری جهان واجزای آن و مسیر هدفدار به ختم این مسیر چه از نظر مسائل قکری (مکتب گشتالت) یا مسائل معاش به انسان و مایحتاج آن وابسته خواهد بود . یعنی تمام آنچه به عنوان بحثهای هدفداری مطرح می گردد بدون در نظر گرفتن خود انسان بیهوده خواهد بود .

حال پس با توجه به بحث قبل اگر حرکت جهان و اجزای آن به نحوی با انسان و مسائل او در ارتباط نباشد یا قدرت ارتباط آن ضعیف باشد در این صورت مطلب در کل بی هدف تلقی خواهد گردید .پس هدف چیز هدف چیز قابل توجه انسان و مسیر هدف دار مسیری است که به آن ختم می گردد .

کل این مجموعه را اگر در حرکت ببینیم حرکت آن در نقطه ای ختم می گردد . این نقطه یعنی نقطه خاتمه حرکت را هدف می نامیم. مسیری که این مجموعه طی کرده  قالب  و خود مجموعه را  سیال  می نامیم . بدلیل استفاده زیاد از کلمات قالب وسیال بطور مخفف قالب را به شکل ( ق ) وسیال را به شکل ( س ) نشان خواهیم داد  . ( س ) قابل تغییر و( ق )غیر قابل تغییر ( بسته به موضوع مورد بحث ) فرض خواهد شد .                                                                                   

 

مجموعه ( س ) طیف تمام وکمال حرکات اجزای نهفته در کل جهان آفرینش است که هدف تمام نقاط مورد نظر انسان است که توسط خود انسان دسته بندی شده است . نظر به این که انسان جهان را به شکل خویش دیده و تفسیر می نماید مسیرهایی که او تعریف می کند همان شکل و ساختار وجودی خود او را داراست . چون تمام مسیرها به نقطه ادراک وی یعنی ( من )یا (EGO)ختم می گردد وی نیز نقطه ای را به عنوان نقطه خاتمه حرکت در نظر می گیرد یعنی طبق آنکه قبلأ گفته شد هدف چیزی بیشتر از  نقطه ای فرضی و آنهم تنها در مقیاس انسانی و ادراکی برای یک ذی شعور نیست .

این فرایند تفسیر در مورد وقایع جهان توسط انسان  نا خودآگاه است ونه خودآگاه وبدین سبب وی تمام علوم و فنون را بر این اساس وبر اساس تفسیر علیتی بنا نهاده است . بر این اساس ( ق ) در تمام گونه های حرکت جهان  معین کننده و جهت دهنده حرکت ( س ) است برای رسیدن به نقطه ای  خاص .

(  س ) تمام اجزای جهان  از ذرات بنیادی تا کهکشانها می دانیم که در مسیر خویش که همان نیروهای موثر بر آنهاست و این مسیر را ( ق ) مینامیم بسوی نقطه ای که ما آن را هدف مینامیم حرکت می کند . در تفسیر مکا نیکی حرکت  تغییر مسیر و جهت گیری در اثر برخورد با نقاط یا اجسام صلب و محکم انجام میگیرد که این نقاط جهت دهنده همان ( ق ) خواهد بود .

 

به فرض اینکه ( س ) در حال حرکت دارای مسیر معینی باشد و موضع هدف نیز مشخص باشد ( ق ) ای که آنرا به سوی هدف هدایت خواهد معین خواهد بود .( تفسیر مکانیکی حرکت رهیافت مناسبی برای رسیدن و توضیح مفاهیم حرکت در کل است . در  حقیقت اساس حرکت یک فرایند فیزیکی صرف است که طبق قوانین آن در کلیت قابل توضیح وتفسیر است) .

 

                                                                   

اگر دوباره به توضیح قبل برگردیم و بخواهیم به طور دقیقتر مفاهیم ( ق ) و ( س ) و هدف را ارزیابی کنیم مجددا در تفسیر فیزیکی برای رسیدن ( س ) به  هدف  مجموعه ای کامل از نقاط صلب را خواهیم داشت که تنگ هم چینی آنها مسیر کاملی را از نقطه شروع تا انتها برای هدایت ( س ) طبق شکل زیر می سازد .

 

 

 

مجموعه بالأ شکل بسیار ساده شده و کامل از نظر مفهومی ازساختارهای جهان را نمایش می دهد. این مجموعه را ( ق-س-هدف ) می نامیم .

هر ساختاری در جهان با حذف هدف بر اساس ادراک انسانی به صورت ( ق - س ) می تواند نمایش داده شود . در حقیقت اساسا هر سیستم و ساختاری در جهان از این اجزا تشکیل شده است . ( ق ) توسط نیروهای بین اجزای آن  پایدار می باشد و ( س ) به صورت ریتمیک تحت تاثیر ( ق ) به حرکت خود ادامه می دهد . نیروهای بین اجزای ( ق ) و( س ) آنتروپی منفی جهت حفظ نظم و جلوگیری از فرو پاشی کل ساختار و پایداری ( ق-س ) خواهد بود .

گرایش به نظم پذیری و گرایش به کنار هم قرار گرفتن اجزای جهان به هر شکلی که بتوان تصور کرد رابا مفهوم  آنتروپی منفی متواند بیان گردد . در سیستمهای جهان گرایش به نظم پذیری به دلیل وجودنیروهای بین اجزای تشکیل دهنده آن  وجود خواهد داشت .

در موجودات زنده و انسان که خود سیستمی از سیستمهای جهان است نمود همین گرایش به نظم پذیری درتشکیل جماعات و اجتماع به صورت دیگر متجلی میگرددکه خود متاثر از وضعیت آنتروپی جهانی است که در جزئیت خود در انسجام واجتماع موجودات زنده وبلأخص انسان نیز به صورت دیگر خود را متجلی میسازد . 

 

بحثهای گذشته به تشکیل سیستمی  اجتماع و ساختاری منجر شد که طبق قانون آنتروپی  منفی ازتنگ هم چینی اجزای منفرد جهان بوجود آمده است . این ساختار طبق توضیحات قبل به طور کاملأ ساده شده به شکل: 

 

 

 

 بیان گردید. اگر بخواهیم ساختار عمومی تری برای خود بیابیم که خلاصه شده ساختارهای جهان از نظر مفهومی میباشد به شکل ساده شده زیر میرسیم: 

 

 

 

خطهای ترسیم شده در منحنی بسته ( ق ) های هدایتگر ( س ) میباشد . ( س ) در(  ق ) های مذکور تحت یک سلسله حرکت ریتمیک در حال حرکت است . هدف در مقابل نقطه خروج ( ق-س )قرار دارد . القائ هر( س ) خارجی تعادل (ق-س ) را   بر هم میزند و حرکت ( س ) از درون ( ق-س) به سوی هدف نظام عملکرد ( ق-س ) را معین میکند .

 

تعاریف ( ق-س)

 

                   ·          ( ق-س ) منزوی وغیر منزوی

                   ·          ( ق-س ) یکنواخت وغیر یکنواخت

                   ·          ( ق-س ) زنده وغیر زنده

                   ·          (  ق-س ) های متداخل

                   ·          (  ق ) و ( س )  مطلق

                   ·          هم جنسی ( ق )  و(  س )

                   ·          فضا و( ق-س )

                   ·          ترکیب ( ق-س ) های زنده و غیر زنده

                   ·          شرایط محیطی در ( ق-س )

                   ·          شرایط درونی در( ق-س )

                   ·          عوامل گریز ( س )از(  ق  )

                   ·          مواجهه دو ( ق-س )زنده

                   ·          ( من ) و نقش آن در یک ( ق-س ) زنده

 

                    ·          ( ق-س ) منزوی وغیر منزوی

( ق-س )منزوی (  ق-س ) ای است که تحت شرایط محیطی قرار نگیرد .( ق-س ) غیر منزوی ( ق-س) ای است که تحت تآثیرات محیطی قرار گرفته و ترکیب آ ن تغییر کند . ( ق-س های ) جهان (سیستمهای جهان )  در محدوده منزوی وغیر منزوی قرار دارند . هیچ ( ق-س ) منزوی یا غیر منزوی مطلق درجهان وجود نخواهد داشت .

مثال :

 

                    ·          ( ق-س ) یکنواخت و غیر یکنواخت

( ق-س ) ای یکنواخت است که تمام اجزای ( س ) ای یکسان باشد و(  ق-س ) ای غیر یکنواخت است که اجزای  ( س ) آن نا همگون و غیر یکسان باشد .

مثال :

 

                    ·          ( ق-س ) زنده و غیر زنده

این تقسیم بندی با مفهوم عامیانه زنده و غیر زنده منطبق است .زنده یا غیر زنده بودن  ( ق-س ) به وجود یا عدم وجود  ( من ) در (  ق-س )  اشاره میکند . نقش عامل  ( من )  در حقیقت حفظ مجموعه ( ق-س ) از فروپاشی است و همچنین هماهنگی آن با شرایط محیطی است که توسط ( س ) منتقل میگردد . این شرایط توسط ضربات خفیف ( س ) با توجه به نقش ( من ) به  ( ق ) وارد شده و به تدریج سبب تغییر( ق )و هماهنگی آن با محیط خواهد شد . تعادل بین           ( ق-س ) و محیط نتیجه این تصادم بین ( س ) و ( ق )  است .( ق-س )غیر زنده به دلیل عدم دخالت  ( من ) قادر به هماهنگ کردن خویش با محیط نیست .

در بالأ نقش ( س  ) در توضیح تعادل و انتقال کنش و شرایط محیطی معین است .

 

                ·          ( ق-س )های متداخل :

در زنجیره ( ق-س )ها  هر( ق )ای  س  و هر ( س ) ای (  ق ) می باشد . اگر( ق-س )ذیل را در نظر بگیریم در این صورت خواهیم دید هر ( ق ) خود ( س ) و هر ( س ) خود ( ق )خواهد بود . یعنی در حالیکه ( ق ) برای ( س ) بزرگتر  خود هدایتگر است برای ( ق ) بزرگتر خود ( س ) محسوب خواهد شد . یعنی به شکل ذیل می رسیم :

مثال: ترتیبات مدیریتی هر سازمان و ساختار مواد و اتمها

 

 
   

 

 

                    ·          ( ق )  یا (  س ) مطلق

( ق ) مطلق یا ( س ) مطلق غیر قابل دست یابی است . در نتیجه ذره بنیادی دست نیافتنی خواهد بود . ( س )مطلق

یعنی یک ذره بی جرم و تماما دارای آنچنان  خصوصیات کنشی بی تاثیر در ( ق ) خویش و ( ق ) مطلق یعنی یک عنصر تآثیر گذار مطلق بی تآثیر کنشی در خود . (( ق ) مطلق خدا و( س ) مطلق همان که او مقدر دارد .)

 

                    ·          هم جنسی ( ق ) و ( س ) در ( ق-س ) :

( س ) هم جنس ( ق ) خود است زیرا با آن در حال کنش میباشد .

مثال :

 قوانین اجتماعی و انسان اساسا هم جنس یکدیگرند . (هر دو از جنس  الم و لذت  هستند  زیرا با هم  در حال کنش  می باشند )

میدانها و ذراتی که بین آنها تاثیر و کنش متقابل وجود دارد از یک جنس می باشند .

 

 

                    ·          فضا و تعریف آن در ( ق-س) :

فاصله بین ( ق ) و ( س ) به عنوان فضا تعریف میگردد . در حقیقت فاصله بین علت تا معلول و در تعریف آنتروپی فاصله اجزایی که تعادل در ساختار را با توجه به تعادل میان آنتروپی مثبت و منفی و بر اساس تعادل میان نیروهای گریز و نیروهای  جاذب تشکیل میدهند به عنوان فضا تعریف میگردد . با توجه به اینکه  بنیاد ساختار بر این مفهوم خواهد بود یعنی در حقیقت ساختار حاصل تعادل بین نیروهای گریز و نیروهای جاذب میباشد .

در این تعریف دوتایی های ذیل درمفهوم فضاوساختار هم ارز هم خواهند بود :

 

                                         (  ق     س )  -  ( علت - معلول)    ( نیروهای گریز نیروهای جاذب)

 

این دو تایی ها متناسب و هم ارز دو تایی (الم لذت) میباشد و از اینجا مقیاس انسانی وسویه انسانی تفاسیر درتفسیر علوم و پدیدههای طبیعی معین میگردد و اساس درک انسان از طبیعت بر اساس هم ارزی (الم-لذت)_(جاذبه-دافعه) خواهد بود. چون فضاومفهوم فاصله از این دوتایی می تواند مشتق گردد. نوسان این مفاهیم همانا مفهوم زمان را تداعی خواهد کرد .

 

        ·          ترکیب (ق-س) های زنده و غیر زنده :

چنانچه مجموعه ای از (ق-س)ها یا سیستم های زنده و غیر زنده را داشته باشیم و این مجموعه تشکیل (ق-س) بزرگتری را بدهد این (ق-س) بزرگتر به دلیل وجود تنها یک( ق-س)  زنده ، زنده  خواهد بود. زنده بودن جهان از همینجا نشأت می گیرد زیرا خارج از قوانین شناخته شده ثابت و جهان شمول ترکیب رخدادها در جهان با دخالت انسان و موجودات ذی شعور طبق هیچ قانون شناخته شده ای و بی پیش بینی هر قانونی می تواند تغییر یابد . یعنی چارچوبی برای این تغییرات وجود ندارد . و در نتیجه پیش بینی حوادث جهان با داشتن تمام علم جهان همان گونه که نیوتن و برخی دانشمندان دیگر از آن سخن رانده اند در تئوری و جهانی مصداق خواهد داشت که وجود موجودات ذی شعور در آن منتفی باشد .

 

  ·          شرایط محیطی در (ق ـ س )

شریط محیطی عاملی است خارج از مرزها و محدوده تعریف شده هر  (ق ـ س) که میتواند ترکیب شناخته شده      (ق ـ س ) را تغییر دهد .

 

        ·          شرایط درونی هر (ق ـ س)

با توجه به گستره جهان تمام عوامل قابل درک می تواند به عنوان خصوصیات درونی هر (ق ـ س) بسته به شرایط مورد نظر بیان گردد.

 

        ·          عوامل گریز  ( س ) از ( ق )

عوامل گریز ( س ) از ( ق ) در حالت کلی دو عامل می باشد :

     ـ شدت  تحرک ( س )

ـ حد تراکم چینش اجزایی که ( ق ) را  تشکیل داده است یا بطور خلاصه تراکم ( ق ) .

 

        ·        مواجهه دو ( ق ـ س) با توانهای مختلف 

در صورتی که دو ( ق ـ س) با ترکیب های و توانهای مختلف مقابل یکدیگر قرار بگیرند و ( س ) آنها برهم در حال کنش باشد ، هر کدام که دارای توان بالاتری باشد ، میتواند ترکیب خود را به( ق ـ س) با توان کمتر تحمیل کند .

 

 

·        ( من ) ونقش آن در یک ( ق ـ س )زنده

نقش ارزشی( من ) در یک ( ق ـ س )زنده  بایستی به گونه ای استانده گردد یا این نقش با تجربیات بسیاری اجبارا  استانده می گردد.( من ) نقطه ادراک کنش های انتقالی از ( ق ـ س )ها یا مکانیسمهای انتقال و محل صدور کنش فرمان بسوی( ق ـ س ) یا مکانیسم های فرمان است . ادراک طبق همین تجربیات بی شمار در الم و لذت خلاصه میگردد یعنی فعال شدن مکانیسم فرمان در درک الم و لذت ای هرکنش انتقالی به من نهفته است .

 

 http://blog.ir/panel/ark-today/post_edit/29

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۴۶

 

ماگادان  MAGADAN

 

 

پس از مغ شاید بتوان گفت ماگادان از پر کاربردترین ترمها یا عباراتی است که به شکلهای مختلف و با تلفظهای متعدد در ابعاد وسیعی خود را بدلیل استفاده استعاره ای آن در حوزه های الهیات ، علوم انسانی ، سیاست ، فلسفه ، پزشکی ، جغرافیا نظامیگری و ... نشان می دهد.

 

 

همانطور که مشاهده میکنید این عبارت از دو کلمه ماگا  Maga یاMog  و دان Dan تشکیل شده است.

 

کسانیکه با جغرافیای سیاسی فدراسیون روسیه آشنایی دارند میدانند که ماگادان یکی از استانهای خودمختار فدراسیون روسیه است و آشنایایان به زبان انگلیسی میدانند که کلمه Dan همان کلمه Ton یا Town با تلفطی متفاوت است و همانطور که قبلا" ذکر گردید کلمه Mog به کلمه باغ Bag به معنی اتصال، وابستگی ، بستگی و اتحاد اشاره میکند یعنی این دو کلمه در مجموع اتحاد شهرها یا ایالات را منعکس میکند به شکل ذیل:

 

Mag + Dan  ========> Bag + Ton =========> Mog + Gan ========> Magadan

 

 

همانطور که دیده شد کلمات قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند چنانکه Dan به Gan قابل تبدیل است یعنی:

 

MagGan  =========>  Magadan

 

 

که این ترکیب بدلیل پشت سر هم قرار گرفتن دو کلمه مشابه G به شکل ذیل تلفظ میگردد:

 

Magan========> Mogan ========> MagGan

 

که کلمه ای آشنا در الهیات ، علوم انسانی و ادبیات است.  البته همین کلمه به کلمه پیر Pir تبدیل میگردد که کاربرد آن در شاخه های الهیات ، علوم انسانی ، سیاست و ... دیده میشود به شکل ذیل:

 
Mog + Gan  ========> Bag + Gur =========> Pag+ Gur ========> Pagur ========> Payar ========> Pir  
 

و کلمه پیر بدلیل پیش زمینه اتحاد آن معنی و تلفظ دیگری از کلمه بیر ترکی نیز هست که معنی یکی شدنو اتحاد را منعکس میکند.

 

نام ماگادان را بطور مشخص در نامهای برخی کشورهای جهان چون مقدونیه نیز مشاهده میکنیم که البته تلفظهای مختلف آن با شباهت کمتر به اصل کلمه بسیار بیشتر و فراتر از این است که به تغییرات تلفظی اجزای آن یعنی مغ و دان برمی گردد.

 

همانطور که دیده شد کلمه مغ بصورت تلفظهای ذیل ظاهر می شود و همه آنها ریشه ای جز "بش" یا پنج ترکی را ندارند که به همه آنها به کلمه اتصال و اتحاد ختم می گردد:

 

Mog ========>  Bog, Bag , Bak , Mak , Mek , Mad , Bad , .... 

 

 

و همین طور کلمه Dan هم تلفظهای مختلفی به شکل ذیل خواهد داشت که همه به حکم جمعی اشاره می کند که ریشه کلمه Dan است:

 

Dan  ========> Gan =========> Gar ========> Gur ========> Kur ========> Kure ======> Ku+ Re

 

که همانطور که میدانیم Ku یا Co جز به معنی با هم بودن نیست که از دوتایی شروع شده شده و به چند تایی تغییر مغنی هم می دهد و R نشان کلمه راه در فارسی است یعنی مجموعا" به هم مذهبان، هم شریعتان و هم دینان اشاره میکند که سر تشکیل اجتماع همین قانون یکسان و هم قانونی و هم راهی در بعد وسیع در مفهوم عام اجتماعی است.

 

این کلمه به شکل های تلفظی متعدد و مختلفی ظاهر می گردد که نمود تغییر تلفظ حروف به هم خانواده های حروف تبلوری یا توزیعی بر میگردد یعنی K بصورت G ، Z ، Q و ... و R به شکل N و ... می تواند ظاهر گردد ولی معمولا" R در کلمات شناخته شده معمولا" به شکل N ظاهر می گردد و کلمات هم معنی "شهر" را شکل می دهد:

 Gur (Dan) ========> Gan, Kan, Qan, Zon, Jan, San, Son , ...

 

و در نتیجه ترکیب دو کلمه مغ و دان به کلمات ذیل منجر میگردد که همه به اتحادیه ایالات یا شهرها اشاره دارد و توحید را نوید بخش است در کلمات ذیل:

 

Pekan ========> Pek + Kan

 

Mogan ========> Mog + Gan

 

 Mogol ========> Mog + Gol

 

 Musel ========> Mus + Sel 
 

 Biston ========> Bis + Ton

 

 Boston ========> Bos + Ton

 

Viking ========> Vi + Kin (+g)

 

Beijing ========> Bei + Jin (+g)

 

Fed + Der =========> Feder

 
Mesr =========> Mes + Ser

 

Pasar ========> Pas + Sar


Majar ========> Maj + Jar

 

همانطور که دیده می شود اکثر نامهای جغرافیایی ، سیاسی اشاره به یگانگی ، وحدت و توحید دارد چون بی یگانگی نمیتوان به کارکرد درست سیستم اجتماعی رسید که در آن قوانین اساسی با هم هماهنک برای نیل به اهداف اساسی و اصلی نظام طراحی شده اند.

 

در اینجا بطور اخص به تمدنی اشاره میکنیم که به نحوی خصوصیات اصلی رمز توحید و یگانگی اشاره می کند و آن تمدن مصر است البته نام مصر به نامهای دیگر نیز در طول تاریخ خوانده شده است که از جمله آن کمت Kemet  به زبان مصری قدیم یا قبطی Egypt و ... خواهیم دید که عدد پنج در شکل گیری تمدن مصر و نقش بارزی را در طراحی مکانهای مقدس چون هرم ثلاثه داشته است.

 

 

همانطور که میدانیم عدد پنج در تمدنهای مختلف سمبل مهمی به شمار می آمده و رمز این عدد را می توان در روایات اسلامی چستجو کرد و آنگاه که خداوند به حضرت نوح (ع) فرمان ساخت کشتی را تحت نظارت ذات مقدسش می دهد و در ساخت کشتی حضرت جبرائیل (ع) تعداد بسیاری میخ را که در آنها تعداد پنج میخ درخشندگی خاصی داشته از طرف خداوند برای حضرت نوح (ع) می آورد تا بر نقاط مختلف کشتی بکوبد و حضرت نوح (ع) از این پنج میخ می پرسد و حضرت جبرائیل (ع) موضوع این پنج میخ را که هر کدام متعلق به یکی از پنج تن (ع) است را به حضرت نوح (ع) می گوید که پس از آن حضرت نوح (ع) به پنج تن (ع) توسل میجوید و کشتی پس از طوفان به دعای حضرت نوح (ع) و ساکنین کشتی در جودی آرام میگیرد البته در اینجا هدف از بازگویی وقایع طوفان نیست بلکه اهمیت عدد پنج بصورت نماد عینی در مقابل دیدگان علاقمندان قرار می گیرد که چگونه این عدد خود را در تمام نامهای اقوام ، ملتها و مکانهای جغرافیایی ظاهر می گردد و حقیقت بنای جهان از ازل تا ابد بر این پنج رکن را نشان می دهد.

 

 

همانطور که می دانیم حضرت نوح (ع) صاحب شریعت و کتاب بوده است و این مکتب طبق اصول مکاتب بر اساس اصول و فقه اداره می شده است و فقها و روحانیون شریعت نوح (ع) پس از او اهمیت توسل و پیروی از پنج تن (ع) را نسل اندر نسل به پیروان خود منتقل نموده اند چنانکه هر چند تعالیم و تربیت بطور کامل دست نخورده باقی نمانده است ولی برخی تعالیم خصوصا" سمبلها به اراده حق تعالی در زمان حضرت نوح (ع) و پیامبران پس از او حفظ شده است که مهمترین بحث آن عدد پنج است و گرچه اصل و رمز عدد پنج در طول تاریخ دستخوش تغیییرات و تحریفات شده است ولی سمبل ارکانی آن یعنی ارکان پنجگانه آفرینش حفظ شده است که در آن هیچ مستندی قویتر از روایات اسلامی برای عدد پنج و اشاره آن به پنج تن (ع) با سندهای قوی ، وجود ندارد.

 

 

پس در نتیجه عدد پنج بحثی قطعی و ثابت است ولی اصل آن از نظر دنیا و نه از نظر مسلمانان که این عدد به چه اشاره دارد ، مورد بحث است.

 

اگر به ادامه بحث قبلی در مورد اهرام ثلاثه و خصوصا" به کل اهرام جهان در قدیم و تاریخ تمدنها برگردیم متوجه میشویم همه اهرام از نظر وجوه و رئوس مشابه یکدیگر میباشند گویی اصل این اهرام به عنوان محلی برای عبادت بوده چنانکه عبادتگاههای دین یا مذهب خاص از معماری خاصی نیز پیروی می کند چنانکه برای مثال معماری کلیساها ، مساجد و ... دارای سبک خاصی و مشابه یکدیگر است.

 

با دقت مجدد روی اهرام متوجه می شویم تعداد وجوه آنها و همچنین رئوس آنها به عدد پنج اشاره دارد یعنی بصورت نمادین و سمبلیک منعکس کننده عدد پنج است.

 

(تایپ بخشی از نگارش در روز 13 و 14 رجب اول فروردین 1398 به برکت مولود یکی از ارکان آفرینش حضرت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب (ع) )

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۲۱